مدرنیتهی سیاسی در ایران: تولد نخستین دولت-ملت ایرانی
مقدمهی مؤلف
وقتی در سال 1394 تصمیم گرفتم کار روی این پژوهش را آغاز کنم، انگیزههای روشن و ایدههای مبهمی داشتم. بهترین سالهای عمرم را در دانشگاههای مختلف ایران صرف تحصیل جامعهشناسی کرده بودم، اما برآیند آنچه در جامعهشناسی ایران میگذشت به نظرم مأیوسکننده میآمد. انگیزهی نخستینِ پژوهشی که بخشی از آن را در کتاب پیش رویتان میخوانید، جبران برخی از نقایص و کاستیهای فضای مأیوسکنندهی جامعهشناسی ایران بود. من گمان میکردم جامعهشناسی ایران دچار نوعی سادهانگاری بنیادی است. میکوشد واقعیت اجتماعی متکثر و پیچیدهای را با ابزارهای نظری و مفهومی معدود، ساده و گاه نامربوطی توضیح دهد. اگرچه در دانشگاههای ایران آموزش تازهترین دستاوردهای نظری و روششناختی جامعهشناسی رایج است، اما تصور من این بود که مسئله به سطحی عمیقتر، به فهم و شناخت اولیهی ما از چیزی به نام «جامعهی ایران» بازمیگردد. ما با تکهچسبانی[1]نظریات بوردیو و فوکو و هابرماس و گیدنز و دیگران، با استفاده از روشها و تکنیکهای مختلف کمی و کیفی تلاش میکردیم جزئیات چیزی را بشناسیم و تحلیل کنیم که شاید درک درستی از کلیت آن نداشتیم.
وقتی از «جامعهی ایران» سخن میگوییم، دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم؟ این پرسشی است بنیادی که مسیر همهی تحقیقات و تئوریهای جامعهشناختی دربارهی ایران را تعیین میکند. مشخص میکند از چه زاویهی دیدی، با استفاده از چه ابزارهای مفهومی و نظری باید به جامعهی ایران بنگریم. در فصل اول کتاب توضیح خواهم داد که اساساً مفهوم «جامعه» مفهومی است مدرن. جامعه در بستر اروپا تاریخی مشخص دارد و جامعهشناسی دانشی است که اصولاً برای فهم و تحلیل این پدیدهی متأخر طراحی شده است. توجه من به مدرنیته در این کتاب معطوف و محدود به وارسی برخی از ضرورتهای پاسخگویی به پرسش بالاست. اگر جامعه را پدیدهای مدرن بدانیم، نمی توان بدون فهمِ نسبتِ حیات فردی و اجتماعی ایرانیان با مدرنیته، از جامعهشناسی ایران سخن گفت.
نسبت ایران با مدرنیته مسئلهای است که برای دههها ذهن اندیشمندان و جامعهشناسان ایرانی را به خود مشغول کرده است. واژگان «سنت» و «مدرنیته» از پربسامدترین واژگان به کار رفته در متون فارسی علوم اجتماعیاند. در فصل دوم کتاب شرح میدهم که چرا و چگونه جریان اصلی جامعهشناسی ایران بنای سست اما عظیم خود را بر شالودهی همین دو واژه برپا کرده است. جریانی که جامعهی ایران را نسخهای ناقص و رونوشتی پرغلط از جامعهی اروپایی (و پس از چندی آمریکایی) میانگارد و دستاورد آن چیزی بیش از ارایهی رهنمودهایی برای رفع این نقایص و اشتباهات نیست. فصل سوم به معرفی برخی از رویکردهای نظری بدیل اختصاص دارد. رویکردهایی که مدتهاست مفروضات سادهانگارانهی جامعهشناسی کلاسیک و نظریهی مدرنیزاسیون را به چالش کشیدهاند و میکوشند به پیچیدگی واقعیت اجتماعی در ممالک غیر غربی بیشتر احترام بگذارند.
فصل چهارم شامل چارچوب پیشنهادی من برای تحلیل مدرنیته در جامعه ایران است. «چارچوب تحلیل چندسطحی مدرنیته» پیشنهادی جاهطلبانه و بلندپروازانه نیست؛ ابزاری است برای کمک به تحلیلِ حتیالامکان جامعترِ تاریخی. ابزاری که گمان میکنم هم محقق را از گم شدن در هزارتوی بیپایان تاریخ بازمیدارد و هم مانع از نگرش تکبعدی به تحول تاریخی میشود. سرانجام در فصل پنجم کوشیدهام این چارچوب را در تحلیل برآمدن نخستین دولت-ملت ایرانی به کار بندم.
این کتاب دربردارندهی کشف تاریخی تازهای نیست؛ روایتی است جامعهشناختی از مراحل آغازین مدرنیتهی سیاسی در ایران که میکوشد ویژگیهای خاص آن را در سرزمین ایران برجسته سازد. مدرنیتهی ایرانی ـ با همهی دستاوردها و کمبودهایش ـ حاصل کنش فعال و خلاق ایرانیان در محدودهی امکانهای ساختاری و بینالمللی زمانه است. تلاشی جمعی است برای پاسخگویی به پرسشهایی که همچنان پاسخی قطعی و نهایی برای آنها نیافتهایم.
کتاب حاضر بخشی از پژوهش مربوط به رسالهی دکتری من است که به سرانجام رسیدن آن بدون همکاری و راهنمایی دکتر علی ساعی مقدور نبود. از ایشان بابت حمایتهای دلسوزانهشان سپاسگزاری میکنم. از مشورت با دکتر محمد رضایی، به ویژه در مرحلهی نگارش چارچوب نظری، بهرهی بسیار بردم. از همکاری ایشان و سایر اعضای گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیتمدرس سپاسگزارم. در طول مدت نگارش کتاب، این فرصت را داشتم که به مدت شش ماه در دانشگاه مید سوئد به عنوان دانشجوی مهمان حضور داشته باشم. در این دوران از راهنمایی و لطف بیدریغ دکتر مسعود کمالی بهرهمند شدم و قدردان حمایتهای ایشان، همکارانشان در دانشگاه مید، و به ویژه مهماننوازی جسیکا جانسون هستم. از کوشش و توجه آقای حسین پایا و همکارانشان در انتشارات طرحنو نیز در فرایند انتشار این کتاب بسیار سپاسگزارم. سرانجام لازم است از همراهی و بردباری نسرین قوامی در مراحل طولانی نگارش این کتاب تشکر کنم.
سالار. ا. ن. کاشانی
تهران – بهمنماه 1397
[1] Collage